امامت برخی از امامان ( علیهم السلام )قبل از رسیدن به سن بلوغ

ساخت وبلاگ

 

در میان پیشوایان معصوم علیهم السلام سه امام در خردسالى به امامت رسیدند: امام جوادعلیه السلام در هفت سالگى، امام هادى علیه السلام در نه سالگى و حضرت مهدى (عج) در پنج سالگى؛ از این رو، از همان عصر امامت امام رضاعلیه السلام به بعد، این سؤال مطرح شد که: با توجه به مقام بسیار ارجمند امامت، چگونه انسانى در خردسالى به امامت مى رسد؟ زیرا دوران شکوفایى رشد و عقل در مردان، به طور معمول از پانزده سالگى شروع و در چهل سالگى به تکامل می رسد
از آنجا که حضرت جوادعلیه السلام نخستین امامى بود که در کودکى به منصب امامت رسید، برخی این سؤال را مطرح مى کردند: آیا مى توان رهبرى جامعه را به کودک هفت ساله سپرد؟ آیا یک کودک هفت ساله مدیریت، دور اندیشى و درایت یک مرد کامل را دارد؟ آیا ممکن است انسانى در چنین سنّى به آن حد از کمال برسد که بتواند جانشین پیامبر خدا باشد؟ و آیا در امتهاى پیشین چنین چیزى سابقه داشته است؟ این مسائل در آن عصر، از جنجالى ترین مسائل روز بود.

 

 

استدلال

 قرآنى

مسأله امامت حضرت جوادعلیه السلام در خردسالى، در عصر امامت خود ایشان نیز مطرح بود، حتى این مسئله را از خود آن حضرت مى پرسیدند.

مرحوم کلینى مى نویسد: شخصى محضر امام جوادعلیه السلام شرفیاب شد و اظهار داشت: یابن رسول اللّه! عدّه اى از مردم نسبت به موقعیّت شما ایجاد شبهه مى کنند؟! حضرت در پاسخ چنین فرمود:
خداوند متعال به حضرت داود علیه السلام وحى کرد که فرزندش، سلیمان، را خلیفه و وصىّ خود قرار دهد، با این که سلیمانْ کودکى خردسال بود و گوسفندچرانى مى کرد.
و این موضوع را برخى از علما و بزرگان بنى اسرائیل نپذیرفتند و در اذهان مردم شکّ و شُبهه ایجاد کردند. به همین جهت، خداوند به حضرت داودعلیه السلام وحى کرد که: عصا و چوب دستى اعتراض کنندگان و سلیمان را بگیر و هر کدام را با علامتى مشخّص کن که از چه کسى است؛ و سپس آنها را شبانگاه در جائى پنهان نما.
فرداى آن روز به همراه صاحبان آنها بروید و چوب دستى ها را بردارید، با توجّه به این نکته، که چوب دستى هرکس سبز شده باشد همان شخص، جانشین و خلیفه و حجّت بر حقّ خدا خواهد بود.
همگى این پیشنهاد را پذیرفتند؛ و چون به مرحله اجرا درآوردند، عصاى سلیمان سبز و داراى برگ و ثمر شد. پس از آن، همه افراد پذیرفتند که او حجّت و پیامبر خداست.11

على بن اسباط، یکى از یاران امام رضا و امام جوادعلیهما السلام مى گوید:
روزى به محضر امام جوادعلیه السلام رسیدم، در ضمن دیدار، به سیماى حضرت خیره شدم تا قیافه او را به ذهن خود سپرده، پس از بازگشت به مصر براى ارادتمندان آن حضرت بیان کنم.12
درست در همین لحظه، امام جوادعلیه السلام که گویى تمام افکار مرا خوانده بود، در برابر من نشست و به من توجه کرد و فرمود: اى على! همانا خداوند درباره امامت حجت آورده همان طور که درباره نبوّت حجت آورده است. خداوند درباره حضرت یحیى علیه السلام مى فرماید: وَ آتَیْناهُ الحُکْمَ صبِیّ13؛ ما به یحیى در کودکى فرمان نبوّت دادیم.
و درباره حضرت یوسف علیه السلام مى فرماید: وَ لَما بَلَغَ أَشدّهُ حُکْماً وَ عِلْم14؛ هنگامى که او به حدّ رشد رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم.
و درباره حضرت موسى علیه السلام مى فرماید: وَ لَما بَلَغَ أَشُدّهُ وَاسْتَوى آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْم15؛ و چون به سنّ رشد و بلوغ رسید، به او حکم (نبوّت) و علم دادیم.
بنابر این، همان گونه که ممکن است خداوند، علم و حکمت را در سنّ چهل سالگى به شخصى عنایت کند، ممکن است همان حکمت را در دوران کودکى نیز عطا کند.16
در موردى دیگر، امام جوادعلیه السلام در پاسخ اعتراض کنندگان، این آیه را خواند: قل هذه سبیلى ادعوا الى الله على بصیرة انا و من اتبعنى17؛ بگو: این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کاملْ همه مردم را به سوى خدا دعوت مى کنم.

 

 

آموزش زبان قرآن ...
ما را در سایت آموزش زبان قرآن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5zabanghoran4 بازدید : 183 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 6:15